تک بیتی ها و دو بیتی های ناب ناب ناب


یا رب مکن از لطف پریشان ما را

هر چند که هست جرم و عصیان ما را

لطف تو غنی و ما محتاجیم

محتاج به غیر خود مگردان ما را

 ابوسعید ابوالخیر

***

روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده ام

چون نگاه آشنا از چشم یار افتاده ام

صائب تبریزی

***

تاریک شد از مهر دل افروزم روز

شد تیره شب، از آه جگر سوزم روز

شد روشنی از روز و سیاهی ز شبم

اکنون نه شبم شبست و نه روزم روز

منوچهری

***

ماه رویان جهان رحم ندارد دلشان

باید از جان گذرد هرکه شود عاشقشان

روز اول که سرشتند ز گل پیکرشان

سنگی اندر دلشان بود همان شد دلشان

؟

***

در مجلس خود راه مده همچو منی را

کافسرده دل، افسرده کند انجمنی را

***

شاه و گدا به دیده دریادلان یکیست

پوشیده است پست و بلند زمین در آب

صائب تبریزی

***

 سر سبزی گلشن بود از همت اشکم

یک برگ چمن نیست که شرمنده من نیست

فرقتی

***

موج این بار چنان کشتی طوفان بشکست

که عجب دارم اگر تخته به ساحل برسد

سعدی

***

آگه نیم که عمر گران چه سان گذشت

خوابم ربوده بود که این کاروان گذشت  

آزاد کشمیری

***

هر آنکه نغمه خواهش برآید از سازش

صدای ریختن آبروست آوازش

وحید قزوینی

***