تک بیتی ها و دوبیتی های ناب ناب ناب
گرگ زمانه نبود حریف جنگیدن
تو پلنگ تیز پنجه را دریدن
ز راه حیلت روباه پیش آید
او برای انتقام خویش آید
***
به لب هایم مزن قفل خموشی
که در دل قصه ای نا گفته دارم
ز پایم باز کن بند گران را
کز این سودا دلی آشفته دارم
***
سبز آمده بود زرد می رفت ولی
شوق آمد بود درد می رفت ولی
خندید، گریستند، خط، نقطه، تمام
گرم آمده بود سرد می رفت ولی
***
هر کس بد ما به خلق گوید
ما سینه او نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
***
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد
ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی
از هزاران گل، گلی همچون وفا پیدا نشد
***
دلبرا در مذهب ما بی وفایی کار نیست
شمع اگر عاشق نباشد تا سحر بیدار نیست
***
دست بردم که کشم تیر غمش از دل
تیر دیگر زد و بر دوخت دل و دست بهم
***
هر رهگذری محرم اسرار نگردد
صحرای نمکزار چمنزار نگردد
هر جا که رسیدی مکش طرح رفاقت
هر بی سر و پا، یار وفادار نگردد
***