************************************************************
از خرابی می گذشتم، منزلم آمد به یاد
دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد (علی رهی)
***
به فصل گل ستم باغبان نگر که برید
همان درخت که بر شاخش آشیان منست ( فدایی اردستانی)
***
پدرم داد به نوروز، مرا جامه نو
بردم و بهر می کهنه نهادم به گرو (آیتی یزدی)
***
شیشه ها چیده به طاق دل تو، دست امید
سنگ نومیدی اگر خورد تماشا دارد ( آیتی یزدی)
***
قطره شیری که ز پستان جهان نوشیدیم
اشک حسرت شد و از دیده خونبار گذشت ( مهدی سهیلی)
***
کار بر اهل سخن، دهر بسی تنگ گرفت
قفس طوطی خوش لهجه ز آهن باشد ( کلیم کاشانی)
***
گر من از گردش ایام ملولم، نه عجب
آنکه خوشدل بُود از گردش ایام کجاست؟ ( رهی معیری)
***
همت مردانه می خواهد گذشتن از جهان
یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند ( صائب تبریزی)
***
هنوز لب به دعا نگشوده، کز هر سو
رسید مژده که درهای آسمان بستند ( غلام تبریزی)
***