تک بیتی، دوبیتی، رباعی های ناب
***
عشق از معموره می خواند به ویرانی مرا
عاشق ویرانه کرد این گنج پنهانی مرا
نواب عاقل خان رازی
***
ای صراحی پیش مستان می نهی پیوسته سر
با حریفان پر تواضع می کنی، مستی مگر؟
اشکی قمی
***
بلبل تازه به دام آمده ام ای صیاد
با قفس یک دو سه روزی به گلستانم بر
میرخصمی
***
ما را به مهربانی صیاد الفتی است
ورنه به نیم ناله قفس می توان شکست
درکی قمی
***
صید از حرم کشد خم جعد بلند تو
فریاد از تطاول مشکین کمند تو
حزین لاهیجی
***
می رود رو به قفا صید زنخجیرگهش
شوق آن حلقه ی فتراک گلوگیر شده است
میرزامحمدجعفرراهب اصفهانی
***
غمزه در تیغ زدن بودکه مژگان دریافت
قسمت این بود که مقتول دو قاتل باشم
ذوقی اردستانی
***
رهین منت آن ترک ناوک اندازم
که زخم دل به خدنگ ستم رفو می کرد
ساحر افضل المناشی
***
حال شبهای مرا همچو منی داند و بس
تو چه دانی که شب سوختگان چون گذرد
رضی الدین نیشابوری
***
چون ننالم که دراین سینه دل زاری هست
راحتی نیست در آن خانه که بیماری هست
مولانا حسن قندهاری
***
تنم از ضعف چنان شد که اجل جست و نیافت
ناله هرچند نشان داد که در پیرهن است
خواجه سعدگل
***
همچو مویی است تن من ز غم مهرویی
دل سودازده ام چو گرهی در مویی
؟
***
دل و دیده از چه سازم که تو یک نفس ز شوخی
نه به دیده می نشینی نه به دل قرار داری
میرخصمی
***
اشکم برون می افکند راز درون پرده را
آری شکایتها بود از خانه بیرون کرده را
امیرخسرو دهلوی
***
نماند همچو حنا هیچ اختیار مرا
سپرده بسته به دست تو روزگار مرا
سراج الدین آرزو
***
حجاب عشقم نداد رخصت سوال بوس از لب تو ما را
ز تو نمی آید این مروت ز من نمی آید این تقاضا
آفرین لاهوری
***
شه سپاه تغافل پی صف آرایی است
نقیب ناله صدایی که اشک مجرایی است
آفرین لاهوری
***
ماییم و صد ملامت از دور و یک نگاه
آن هم چو بنگری سبب صد الم شود
اهلی خراسانی
***
می گرفتیم به جانان سر راهی گاهی
او هم از لطف نهان داشت نگاهی گاهی
حزین لاهیجی
***
مشت خاشاکیم و داریم آتشی همراه خویش
دور نبود گر بسوزیم از شرار آه خویش
الفتی یزدی
***
جان رفت و سرگرانی نازت چنان که بود
دل خون شد و غرور نگاهت همان که هست
حزین لاهیجی
***
هر تیر که آن شوخ زند بر دل چاکم
سروی شود و سایه کند بر سر خاکم
چاکری شیرازی
***
گله از تو آه دارم که چه کرده ای تو با من
به فلک ترا رساندم که اثر کنی نکردی
حزین لاهیجی
***