تک بیتی،دو بیتی،رباعی های ناب
***
يكچند زمانه گر بگيرد دستت
مغرور مشو كه زود سازد پستت
در بزم حريفان بدهد جام مراد
واندر پس ديوار بگيرد دستت
جعفر کاشانی
***
غم زمانه چنانم زپا درآورد
که نیست قوت آن کز جگر برآرم آه
محیط قمی
***
بیار باده! که حال زمانه پیدا نیست
دگر ز عقل ، حکایت به عاشقان منویس!
قاسمی
***
اهل زمانه را هنری جز نفاق نیست
غیر از دولب میان دو کس اتفاق نیست
مولانا مفید بلخی
***
ای دل! اگر زمانه به کامت نشد، منال!
از بخت خود بنال! گناه زمانه چیست؟
میرزا سلمان
***
گره گشاد ز کارم که سختتر بندد
جز این نبود فلک گر گرهگشائی بود
کلیم کاشانی
***
ای فلک بنگر که در سامان کدام افزون تریم
از تو اختر وز بیابان ریگ و از ما آبله
غیاث حلوایی شیرازی
***
فلک همین نه مرا ازتودورکردای عشق
که نقش یاد تو راهم زدل زدود مرا
امیری فیروزکوهی
***
جزخون دل،ز خوان فلک نیست بهره ای
این تنگ چشم، طاقت مهمان نداشته است
رهی معیری
***
هرگز نکند ز لطف سویم نظری
خاصیت روزگار دارد چشمت
احمدخان گیلانی
***
سنگ راه قسمت ما گشت، استغنای ما
از گرانی، روزگار ازخاک ما را بر نداشت
مرتضی قلی بیک
***
مخور فریب محبّت،که دوستداران را
به روزگار سیه بختی،آزمودم من
رهی معیری
***
مگو چسان گذرد روزگار من بغم او
کسی که درغم یارست روزگارندارد
زرگراصفهانی
***
بر ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست
عماد خراسانی
***
الماس های دیده ی من، مشتری نداشت
گوهر شناس بود، فقط آستین من
فریدون گیلانی
***
دل ز کف رفت و نیامد به کف دامن دوست
قیمت وصل ندانسته خریدار شدم
شاهد فارسی
***