تک بیتی، دوبیتی، رباعی های ناب
***
گفتم ز زلف چون تویی زنار بندم گفت رو
در کفر هم صادق نهای زنار را رسوا مکن
خسرو دهلوی
***
پرسم ز تو پرسیدن اگر عیب نباشد
عاشق چو نمیخواهی معشوق چرایی
خواجوی کرمانی
***
خدا جویی سزا باشد سراندازان فانی را
که عاشق در نظر نارد طریق صرفه دانی را
داعی شیرازی
***
جز هوایی نبود این همه ما و من ما
خالی از تن چو حباب آمده پیراهن ما
رایج هندوستانی
***
تو ای صنم که مرا در دلی چه سودم از آن
که در میان من و دل هزار فرسنگ است
خسرو دهلوی
***
دلی که آه کشد در ره تو از خامی است
که هرکه سوخت از و دود برنمیآید
آذری طوسی
***
ما را از خاک کویت پیراهنی است برتن
آن هم ز آب دیده، صد چاک تا به دامن
جمالی دهلوی
***
خواست در پرده کند شمع رخش جلوه گری
ساخت فانوس خیالی ز وجود بشری
تمکین بمی
***
باز این دلِ شکسته خیال وصال کرد
چیزی خیال کرد که نتوان خیال کرد
انسی جنابذی
***
ما را همه، ره به کوی بدنامی باد
وز سوختگان نصیب ما خامی باد
ناکامی ما چو هست کام دل دوست
کام دل ما همیشه ناکامی باد
بایزید بسطامی
***
نه در مسجد گذارندم که رندی
نه در میخانه کاین خمار، خام است
میان مسجد و میخانه راهیست
غریبم، عاشقم، آن ره کدام است
احمدی جامی
***
تو به علم ازل مرا دیدی
دیدی آنگه به عیب بخریدی
تو به علم آن و من به عیب همان
رد مکن، آن چه خود پسندیدی
سنایی
***
دلم سوخت بر سالکی ره نورد
که میگفت با حسرت و سوز و درد
که عمری در این راه بشتافتم
نه رستم نه وارستهام یافتم
اسیری اصفهانی
***
در مدرسهها جواب گفتارم نیست
در بتکدهها صلیب و زنارم نیست
سرتاسر آفاق به هیچم نخرند
یا رب چه متاعم که خریدارم نیست
اوحدی کرمانی
***
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که ترا میطلبم خانه به خانه
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید
نایی به نوای نی و مطرب به ترانه
خیالی هروی
***