تک بیتی ها و دو بیتی ها ناب ناب ناب
ما سبکباریم و از لغزیدن ما چاره نیست
عاقلان با این گران سنگی چرا لغزیده اند؟
***
گرگ درنده ای تاخت به من به نام زندگی
پنجه که در جگر زند نام نهد نفس مرا (شهریار)
***
به گریه بر سر راهش فتاده بودم دوش
بخنده گفت از این رهگذر چه می خواهی؟
***
گر خزان حمله کند بنده آن بلبل مستم
که جدایی نکند از گل و در لانه دهد جان
***
ای که می گویی مشو دیوانه زلفش بگو
تا نجنباند نسیم صبحدم زنجیر ما
***
از برای تجربت چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نباشم باز عاقل کن مرا
***
گر در اوج فلک باید مرد
عمر در گَند به سر نتوان برد (خانلری)
***
دوباره می سازمت وطن، اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم، اگرچه با استخوان خویش (بهبهانی)
***
گفتمش با غم هجران چه کنم؟ گفت: بسوز
گفتمش چاره این سوز بگو گفت: بساز
***