تک بیتی های ناب ناب ناب
توسنِ عمر، مپندار که رام من و توست -فضل الله گرگانی
***
صیاد گو، به قوُت بازوی خود مناز
بال و پرِ شکسته ی ما گشت، دام ما -عاشق اصفهانی
***
نياز عاشقان معشوق را برناز مي دارد
تو سرتا پا وفابودي تو را من بيوفا كردم -ميراصلي قمي
***
جز تفرقه در باغِ جهان، هیچ ندیدم
هر گُل به چمن رنگ دگر، بوی دگر داشت -مفتون کاکوری
***
در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای
سوختم زین آشنایان، ای خوشا بیگانه ای-بهار
***
ببین چگونه غمت پشت من شکست، ببین
غروب وار، طلوعم به خون نشست، ببین-حسین منزوی
***
کس زبانِ چشم خوبان را نمی داند چو من
روزگاری این غزالان را شبانی کرده ام-صائب
***
صفا دارد شکست ساغر و پیمانه و توبه
بیا در مجمع رندان، که بشکن بشکن ست امشب-آرتیمانی
***
مردم چشمم به هجرت شد سپید از اشکِ سرخ
خود غلط گفت آنکه بالای سیاهی رنگ نیست -آگاه قاجار
***
در بیابان طلب، ناله کنان همچو جرس
راه می پویم و، پیوسته ز منزل دورم
***
صد باغ و بزم ، چشم به راه من ست و من
دستِ جنون گرفته، به ویرانه می روم-حسن خان شاملو
***
بد مکن،یا که نکوئی ز جهان چشم مدار
کآنکه جو کِشت، محال ست که گندم دِرَود -طایر شیرازی
***
کار مرا به مرگ نخواهد گذاشت عشق
این کشتی شکسته به طوفان نمی رسد-صائب
***
صد دیده و دل، هر طرف از بهر تماشا
حیران تو بودند، تو حیران که بودی؟-حاتم کاشی
***
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان، چرا خود توبه کمتر می کنند؟-حافظ
***
آن لاله رُخ، که سوخت دل من به داغ او
روشن بُود همیشه الهی، چراغ او -رمضان فنائی
***
صحن میخانه و مسجد، سوی خویشم نفریبد
نه بجان قصدِ ثوابی، به تن میل گناهی-شرف الدین خراسانی
***
کمتر ز خَس مباش، ببحر زمان به کوش
عُزلت نشین و مرده، به فتوای من یکی ست -نصرت الله نوح
***
به سرِ تُربت من، گر گذرد اهل دلی
بویِ داغ دل من، می شنود از گِل من -عارف کازورنی
***
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و، خانه ز بنیاد ببر-حافظ
***
کبوتری که درین آسمان گشاید بال
دگر امیدِ رسیدن، به آشیانش نیست-مشیری
***
همه بر باد شد از عشق تو، ای سیلِ عظیم
کِشتِ ما، خرمن ما، کلبه ی ما، خانه ی ما-خرسندی شیرازی
***
مرا ز دوری عهدت، دگر امیدی نیست
که راه صبر درازست و، عمرِ من کوتاه-صحاف
***
به کِشت سوختگان، آبی ای سحاب کَرَم
که تشنگان، همه در انتظار بارانند-شهریار
***
مقدَرات تو در دست توست، از چه سبب؟
به گردنِ تو ز وهم و خیال، زنجیرست-میرزا حسن بهنیا
***
آتش از خانه ی همسایه ی درویش مخواه
کآنچه بر روزنِ او می گذرد، دودِ دل است-سعدی
***
ما خمار آلوده و، میخانه دور است
مملکت را بر درِ هر خانه ای میخانه باید-عباس فرات
***
با غم خوشیم و، بی تو جدا از تو نیستیم
پاییز قصه های تو، اینک بهار ماست-پرویز خائف
***
یکسر رشته بدستِ من و، یکسر با دوست
سالها بر سر این رشته کشاکش داریم -حافظ
***
به ناله های دلم گوش کن، که تا شنوی
چه شکوه ها ز جفای زمانه در من هست-محمد نوعی
***
هر که برچشمِ من از هجر رُخت کرد نگاه
گفت: این چشمه عجب آبِ روانی دارد
***
هنرآن است كه عكس توبيفتد درآب
ماه درآب كه همواره فروريختني است -فاضل نظري
***
یار آمد آن زمان بر سر، که در تن جان نماند
بخت شد بیدار، هنگامیکه ما را خواب بُرد-غنیمت محمداکرم
***
بسکه دیدم در لباس حق پرستی اهرمن
لاجرم ز افسانه ی دیر و حرم، بگریختم-جواهری وجدی
***
آن کس که مایه دار بُود، خودنمای نیست
هرگز کسی، گُلی به سر باغبان ندید-کلیم کاشی
***
یک دور، به کامِ دلِ عاشق نزند چرخ
ساقی ی فلک، جام نگونسار بدست است-عبدالجلیل بلگرامی
***
هر یک از شیوه ی جانانه، به نوعی مستند
مطربِ عشق گواه ست، که پیمانه یکی ست-موذن خراسانی
***
یک جور را، هزار دلیل آورد به عُذر
یا رب که دلربای کسی، نکته دان مباد
***
آرزو در طبع پیران، از جوانان هست بیش
در خزان یک برگ، چندین رنگ پیدا می کند-طاهر وحیدالزمانی
***
یک عمر به محنت از کَفَت رفت، چه شد؟
یک چند به عشرت ار کنی طی چه شود؟ -سرخوش تفرشی
***
آنچنان کز صفر گردد رتبه ی اعداد بیش
پایه ی این ناکسان، از هیچ بالا رفته است-میرمعصوم تسلّی
***
یک نفس آزردگی در ما دمید
نای غم بودم، به آواز آمدم-محمد زُهری
***
هر که شد خاک نشین، برگ و بری پیدا کرد
سبز شد دانه، چو با خاک سری پیدا کرد-اعلی تورانی
***
یا رب که درچراغِ مزارِ کسی مباد
آن قطره روغنی، که ز منت چکیده است-نصرت طالشی
***
آنچه در مدرسه یکعمر بیندوختمی
به یکی عشوه ی ساقی، همه بفروختمی
***
یک عمربه کامِ فلک گشته ایم و، او
یک لحظه ای نشد، که بگردد به کامِ ما-میرزا قاجار
***
آسمان هرگز نمی گردد به کام اهل دل
دانه ی رزقی نمی ریزد خود از غربال ها-محمد معلم
***
همه عمرغنچه مانديم و تبسمي نكردي
كه دلت نخواست يكدم دل ما شكفته باشد -پژمان بختياري
***
يك جهان برهم زدم و ز جمله بگزيدم تورا
من چه ميكردم به عالم گرنمي ديدم تورا-فياض لاهيجي
***
هرگاه مي روم كه شكايت كنم زتو
چون گوش مي كنم به زبانم دعاي توست- اصفهاني
***
آسمان چون سيل مشتاقان پريشان ميكند
درشگفتم من نمي پاشد زهم دنياچرا-شهريار
***
شرط عاشق نيست با يك دل دو دلبرداشتن
يا زجانان يا زجان بايد كه دل برداشتن-قاآني
***
هركسي را سرچيزي وتمناي كسي است
ما بغير از تو نداريم تمناي دگر-سعدي
***