تک بیتی -دو بیتی- رباعی های ناب ناب ناب
عشق موري بود بر سنگ سياهي در شبي
چشم هاي ما فقط رنج تماشا مي كشند
***
دوش در ميكده حسرت زده مي گرديدم
پير پرسيد كه اين گريه ي مستانه ز چيست؟
گفتم ار هست دراين خانه كسي باز نماي
ور كسي نيست بنا كردن اين خانه ز چيست؟
گفت جامي ز مي ناب به "توحيد" دهيد
تا بداند كه نهان بودن جانانه ز چيست؟(توحيد شيرازي)
***
زود برگشتي و دير آمده بودي به كفم
ديرگشت آمدنت دير مكن زود بيا(اوحدي مراغه اي)
***
نگو بد شد كه رفتيم از بهشتش
خدا حق داشت، ما آدم نبوديم
***
از آن رو شمع از سوز دل پروانه آگه شد
كه گوش عشق مي داند زبان بي زباني را(ابوالحسن ورزي)
***
آنكه اول نوش دارو مي نمود
بر لب ما زهر نيش مار شد
***
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشيار چه داند كه درين كوي چه رازست؟(فخرالدين عراقي)
***
درد ما در بودن ما ريشه داشت
رفتن و مردن علاج كار شد
***
لب را چه كني خسته بپرخاش كه ما را
خاموشي آن چشم سخنگوي، جوابست(ابوالحسن ورزي)
***
داغ ماتم هاست بر جانم بسي
در دلم پيوسته مي گريد كسي
***
گذشت از مردمي، آنكس كه از جهل
بپاي مردم دون، آبرو ريخت(مشفق كاشاني)
***
قامتم هر قدر رعناتر شود، خورشيد و ماه
سايه ام را بيشتر بر خاك دنيا مي كشند
***
بس رنج ديده ام از دل مهربان خويش
يا رب دلي دگر به جهان مهربان مباد(ابوالحسن ورزي)
***
در بهار عمر اي سرو جوان
ريختي چون برگ ريز ارغوان
ارغوانم ! ارغوانم! لاله ام
در غمت خون مي چكد از ناله ام!
***
اي خنده هاي دلكش و روشنگرت مرا
تنها ستارگان شب زيستن، بخند(سيمين بهبهاني)
***
قصه ي انگشتري بي مثلم اما بي نگين
دوستان از دست من شرمندگي ها مي كشند
***
سعدي ار عشق نبازد چه كند ملك وجود؟
حيف باشد كه همه عمر به باطل برود
***
اين شكوه نيست شمه اي از طالع من است
تا شد فزوده آبم، نانم تمام شد!(هادي رنجي)
***
دزد از خانه برون رفت و همه خواسته برد
ابله آسوده كه اينك عسسي مي آيد(ابوالقاسم رضايت)
***
از وصل تو گر نيست نصيبم عجبي نيست
هم ظلمت و هم نور به يكجا نتوان ديد(عبدالله الفت)
***
تر دامني ما نه ز آلودگي بود
طوفان رسيده از دل دريا گذشته ايم
مستي فسانه بود تو اي ساقي ازل
زهري به جام كن كه ز صهبا گذشته ايم(بهادر يگانه)
***
بدام نيستي افتادم از افسون اين هستي
گر اين افسانه را باور نمي كردم چه مي كردم؟
***